ماهان جون منماهان جون من، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

ماهان دنیای مامان و بابا

عشق اسب

1396/7/10 20:36
نویسنده : مامان زهرا
507 بازدید
اشتراک گذاری
خوب دوباره یه فیدبک بزنیم به عقب.
✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ

[img:photos/6050592151437421033.jpg]

خوب یه فیدبک بزنیم به قبل.تو این پست میخوام خاطره رفتن به مهد رو برات بگم و عکسای اولین روزایی که رفتی به مهد کودک رو برات میزارم عزیزم.
تو شیش ماه اولی که من مرخصی داشتم وخونه بودم پیش گوگولچه حتی برای یه لحظه هم تو رو از خودم جدا نکردم.حالا برام خیلی سخت بود که بخوام تو رو روزی شیش هفت ساعت از خودم دور کنم.ولی خوب چاره ای نبود و باید هر دومون عادت میکردیم.خوبیش این بود که مهد کودکی که کنار ادارمون بود قبول کردن که گوگولچه رو نگه دارن.آخه اونجا فقط بچه های زیر سه سالو نگه میداشتن ولی من باهاشون صحبت کردم و قرار شد که یه مربی خصوصی برای گوگولچه بگیرن با یه اتاق اختصاصی برای ماهان خان.
این شد که از تاریخ اول خرداد 95 کوچولوی ریزه میزه من شد کارمند مهدکودک غنچه های نرگس.
من خیلی استرس داشتم که اونا نتونند به خوبی از عسلک من نگهداری کنند و بین خودمون باشه روزای اول یواشکی گریه میکردم.چکار کنم خوب!! ولی خداروشکر که تو اونجا رو دوس داشتی و الحق که خاله های مهد هم خیلی خوب و مهربون هستن.از اونروز تا الان هر روز صبح من به همراه تربچه قشنگم و بابا روانه مهد میشیم و بعداز اینکه تو رو میزاریم اونجا خودمون میریم سرکار.
امروز که این متنو برات مینویسم 9 مرداد 96 هست و تقریبا یک سال و دو ماه از رفتن فرشته قشنگ من به مهد کودک میگذره و الان دیگه اونجا برای خودت شملی شدی.و همه بچه هار و شنیدم زدی و از خجالت همشون دراومدی.خاله ها میگن چون تو از بچگی اونجا بودی الان ذیگه کم کمک رئیس حساب میشی خوب حقم داری که قلدر بازی دربیاری گوله نمک من.

[img:photos/file_10159.jpg]


[img:photos/file_10164.jpg]

✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ






اقا ماهان و کره الاغ کدخدا
یه روز خوب همراه مامان و بابا برای صرف صبحانه در دل طبیعت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)